دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی زیست پزشکی دانشگاه تربیت مدرس
چکیده
اسفندماه 98 بود. دانشجوی ترم آخر کارشناسی در پردیس دانشکدههای فنی دانشگاه تهران بودم. کلاسهای دانشگاه بهتازگی شروع شده بود و همهچیز عادی بود. دست دادن و روبوسی با دوستان، بیرون رفتن و تفریح کردن بهصورت عادی جریان داشت. در یکی از شبهای اوایل اسفندماه اعلام شد به دلیل شیوع ویروس کرونا در کشور، تمامی مراکز آموزشی، تجاری و اداری تا اطلاع بعدی تعطیل هستند. کمی ترس و هیجان باعث شده بود به خانه برگردیم و خودمان را قرنطینه کنیم. حتی بدبینترین دوستان و آشنایان هم فکر نمیکردند که این تعطیلات بیش از یک الی دو هفته طول بکشد؛ اما در کمال ناباوری این تعطیلات طولانی و طولانیتر شد تا سال جدید شمسی فرارسید. با شروع سال 1399 ترس مردم نسبت به این ویروس دو چندان شد. سیاستمداران کشورهای مختلف اسمهای مختلفی بر روی این بلای آسمانی! گذاشتند و سیاستهای مختلفی در مقابل این ویروس در نظر گرفتند. سیاستهایی که مسئول حفظ جان میلیونها نفر بود. واقعاً چه اتفاقی باعث زندانی شدن میلیونها نفر از انسانها در خانههایشان برای این مدت طولانی شده است؟ آیا شیوع این ویروس انتقام طبیعت از انسان بود یا یک جنگ زیستی علیه انسانها یا حتی قشر یا نژاد خاصی از انسانها؟