استنتاج محتمل بیزی

نوع مقاله : یادداشت

نویسنده

دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی مکانیک دانشگاه تهران

چکیده

فیلسوفان علم همواره در پی فرمول‌بندی روشی بوده‌اند که فعالیت دانشمندان را به‌درستی توصیف کند و تفاوت بین علم و غیر علم شامل شبه‌علم و متافیزیک را مشخص کند. اثبات‌گرایی و ابطال‌گرایی دو نمونه از این تلاش‌ها هستند. برخی فیلسوفان مانند پل فایرابند نیز به‌طورکلی منکر وجود روش مشخصی برای علم هستند. در نوشته‌ی پیشین با ابطال‌پذیری[1] و نظریات کارل پوپر آَشنا شدیم. این توصیف از روش علمی هنوز هم بین دانشمندان هواداران فراوانی دارد (البته شاید دانشمندان نیز روش انجام فعالیت علمی را پیچیده‌تر بدانند، اما هنگامی‌که با عامه‌ی مردم صحبت می‌کنند این توصیف ساده را مفید می‏‌دانند). ریچارد فاینمن فیزیکدان پرآوازه و برنده‌ی جایزه‌ی نوبل در توصیف قاعده‌ی علم می‌گوید: «به زبانی دیگر بگویم، "استثنا ثابت می‌کند که قاعده اشتباه است." این اساس علم است. اگر برای هر قاعده‌ای استثنایی وجود داشته باشد و این استثنا با مشاهدات اثبات شود، آن قاعده اشتباه است»[1] . در توصیف فاینمن از علم، تفکر ابطال‌گرایی به‌روشنی دیده می‌شود اما در میان فیلسوفان علم تعداد کسانی که ابطال‌پذیری را توصیف درست و دقیقی از روش علمی بدانند کمتر است. در این نوشته به معرفی روش جدیدی برای توصیف فعالیت دانشمندان پرداخته می‌شود
 
[1] Falsifiability